بوبو: نوامبر 2009

۱۳۸۸ آذر ۴, چهارشنبه

قمری های ما

خب از اون جایی که بوبو اگه حرفی داشته باشه نمیتونه صبر کنه میخوام یه پست داغ تنوری بذارم..
به خاطر سرما این قمری های عزیز که سال دوازده ماه پیداشون نمیشه...تا هوا یه نموره سرد میشه به صورت گله ای کوچ میکنن به پشت پنجره های ما (به خاطر گرمای اون منطقه از خونه!!)
حالا قیافه هاشون دیدنی میشه اگه حوصله ای بود عکسی هم از پف کردنشون و به هم چسبیدنشونم میزارم دیدنی!!!
حالا ما که با این جماعت زبون بسته ی بی خانمان(خودم از ناحیه ی وبلاگی کشیدم این درد رو!!)کاری نداریم ولی دیگه آبمون تو یه جوب نمیره تا یه خورده که گرم میشن روده هاشونم گرم میشه و شل میشن و حالا نرین کی برین!!!!
در کل پشت در ورودی و پنجره هامون ریدمانی شده والا!!!!
دیروز دیدم جلو در پارکینگ کللللی گنجشک و قمری نشسته اند و دونه میخورن!!!تا وارد شدم مامان با ذوق میگه دیدی براشون دونه خریدم؟داشتن میخوردن؟!!!!
میگم آره (با ترش رویی) اونا بخورن یه ذره بعد هم بیان رو دمپایی های ما و پشت پنجره و در برینن!!!!
مامان میگه د نه دیگه !! نکته اش رو نگرفتی!!!
میخوام اونجا بهشون غذا بدم و روی حفاظ ها عکس نخ و سوزن بچسبونم !!! که هر کی نشست رو حفاظ و رید کونش دوخته خواهد شد!!!ولی جلو در پارکینگ هر چقدر میخوان برینن مشکلی نیس!!!!:)))
میگم مامان خیلی خفنیا من به تو افتخار میکنم اگه تونستی اینا رو ادم کنی که نیان رو سر ما برینن باشه خودم در خدمتشونم شده هر روز گونی گونی دون میگیرم نوش جونشون بخورن مارو هم دعا کنن!!!